جدول جو
جدول جو

معنی پوشیده داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

پوشیده داشتن
پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
تصویری از پوشیده داشتن
تصویر پوشیده داشتن
فرهنگ فارسی عمید
پوشیده داشتن
(وَ کَ)
ملبس کردن. مقابل برهنه داشتن، نهفتن. پنهان داشتن. پنهان کردن. نهان کردن. مخفی داشتن. رمس. اخفاء:
بیاسای اکنون تو پوشیده دار
بدان تا نداند کس از روزگار.
فردوسی.
از آن کودکان نیز بسیارگفت
همیداشت پوشیده اندر نهفت.
فردوسی.
گفت... باز گرد و این حدیث پوشیده دار. (تاریخ بیهقی).
بوالعجب واقعه ای باشد و مشکل کاری
که نه پوشیده توان داشت، نه گفتن یارند.
سعدی.
چو پوشیده میدارم اخلاق دون
کند هستیم زیر و عجبم زبون.
سعدی.
درد دل پوشیده داری تا جگر پر خون شود
به که بادشمن نمائی حال زار خویش را.
سعدی.
لطّ عنه الخبر لطاً، پوشیده داشت خبر را. (منتهی الارب).
آنکه عیب تو گفت یار تو اوست
و آنکه پوشیده داشت مار تو اوست.
اوحدی
لغت نامه دهخدا
پوشیده داشتن
ملبس داشتنمقابل برهنه داشتن، نهفتن پنهان داشتن پنهان کردن مخفی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وُ)
نهان داشتن. مخفی گذاردن
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ قَ کَ / کِ دَ)
شوراندن. به حال طغیان کشاندن: او (ملک بخارا) به امیر خراسان اسد بن عبداﷲ نامه نوشت که به بخارامردی پدید آمده است و ولایت بر ما شوریده میدارد قومی را بخلاف ما... (تاریخ بخارای نرشخی ص 71). میگویندکه اسلام آوردیم و دروغ میگویند، اسلام به زبان آورده اند و به دل به همان کار خویش مشغولند و بدین بهانه ولایت و ملک شوریده میدارند. (تاریخ بخارای نرشخی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوشیده گذاشتن
تصویر پوشیده گذاشتن
مخفی گذاردن پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار